در این کتاب، خاطرات سیبیل لاکان از پدرش، در برشهایی تکهتکه و جاافتاده روایت میشود و شخصیتی را توصیف میکند که با غیبت وارد زندگیاش میشود. «پدر» با عنوان تکمیلی «معما» فضاهایی خالی را برجسته میکند و در واقع، اولین معنای پدری برای سیبیل، غیبت است که حضورش به اندازه نبودش است. این اثر منحصربفرد، خواندنی و تقریبا شاعرانه روایتی کوتاه از مناسبات پر کشاکش ولی پنهان پدر و دختری است که یک سوی آن خودش را «ثمره ناامیدی» میداند. پدر در نظر سیبیل، ردپای کسی را نشان میدهد که غایب است ولی فرزند نامش را یدک میکشد.