«سعید بهداد» وکیل دادگستری، پانزده سال پیش دستگیر شده و به زندان میافتد و پس از گذشت این مدت و در سال 1352 از زندان آزاد میشود. او در روز آزادی بدون اطلاع قبلی به خانه میرود تا بلکه همسرش ثریا را از این آزادی متعجب سازد، اما با کمال ناباوری وقتی قدم به خانه میگذارد، نه تنها با استقبال همسرش مواجه نمیشود، بلکه نجوای عاشقانه او را با مردی بیگانه در اتاق میشوند. سعید با شنیدن حرفهای ثریا چاقویی را از آشپزخانه برداشته و هم به جوان ناشناس و هم به ثریا حمله میکند، اما پس از ضربه زدن به آن دو درمییابد که این جوان، «آرش»، پسرش، بوده است. مجموعه حاضر 18 داستان کوتاه از یک نویسنده را دربردارد که به همراه سرودهای مرتبط با هریک به چاپ رسیده است.