خیلی خوب است که بگوییم جهان در حال انبساط است، اما این به چه معناست؟ گسترش به چه چیزی؟ از کجا میآید؟ وقتی برای اولین بار فهمیدم که کهکشانها به سرعت از ما دور میشوند، به نظرم رسید که زمین باید به نقطه صفر کیهانی نزدیک باشد - نقطهای در فضا که انفجار بزرگ در آن اتفاق افتاد. از سوی دیگر، میدانستم که دیوانگی است که باور کنیم در مرکز جهان هستیم. برای درک درست ماهیت انبساط کیهانی، باید به روشی کاملاً متفاوت در مورد آن فکر کنید. تمام آن انیمیشنهای تلویزیونی که انفجار بزرگ را به عنوان انفجار یک توده درخشان به تصویر میکشد، با تکههایی که به فضای اطراف پرتاب میشوند، فراموش کنید. تا آنجا که ما میتوانیم بگوییم، جهان مرکز ندارد. این تصور که ما به آن نزدیک شدهایم یک توهم است. در واقع، هر کهکشانی در حال دور شدن از همه کهکشانهای دیگر است. هیچ مسئله قابلتوجهی در مورد موقعیت مکانی ما وجود ندارد. مثل کلاس رقص است که در آن شاگردان درحالیکه مربی مراحل را توضیح میدهد، حلقهای در دستان یکدیگر تشکیل میدهند. مربی به همه شاگردانش میگوید که پنج قدم به عقب بروند. در نتیجه، حلقه باز میشود و هر شاگرد از بقیه شاگردان دورتر است. اما هیچ دانشآموز ویژه و ممتازی وجود ندارد که دیگران از آن فرار کنند. البته کهکشانها در یک حلقه قرار ندارند، اما همان ایده اولیه در میان است. در واقع، بهتر است بهطور کلی از فکر کردن درباره حرکت کهکشانها در فضا دست بردارید. در عوض، فضای بین کهکشانها را در حال انبساط تصور کنید. این تصویر فقط کمکی به تجسم کردن نمیکند: کیهان واقعاً در حال بزرگتر شدن است: هر روز صد میلیارد میلیارد سال نوری فضای اضافی در جهان قابل مشاهده ظاهر میشود.