وقتی از صمیم مختصات الماس ها/ سوار بر پشت گاوی از زر/ سرود رسیدن سر دهی/ دیگر در دامان انتظار نیستم/ تن داده ام به یورش فسیله هایی تفنگ دار/ که نیمی انسان اند و نیم دیگر هیچ...