پس از ده سال زندگی مشترک، سیلوی و دن، صاحب خانه ای راحت شغل هایی رضایت بخش، دو دختر زیبای دوقلو و رابطه ای بی نقص هستند. آنها معتقدند همه چیز را درباره ی هم می دانند. تا اینکه پزشک به آنها می گوید که می توانند شصت و هشت سال دیگر با هم زندگی کنند... و این باعث هراسشان می شود. سریعا تصمیم می گیرند که غافلگیری های کوچکی برای هم ایجاد کنند تا رابطه شان را جذاب نگاه دارند. اما در گیرودار این غافلگیری ها رخدادهایی با نتایج مفتضحانه و خنده دار پیش می آید. کم کم، غافلگیر کردن ها به کشفیات تکان دهنده ای منجر می شوند و هنگامی که یک رسوایی از گذشته برملا می شود، آنها دیگر مطمئن نیستند که با وجود تمام این چیزها، واقعا همدیگر را می شناسند یا نه...