بیشترِ ما موسیقی را دوست داریم ولی نمیدانیم کجای فکرِ ما خانه کرده است، چه نسبتی دارد ــ یا باید داشته باشد ــ با جهانبینیِ شخصی و خردورزیمان. ارتباطمان با موسیقی کمابیش حسی و حالی است تا اندیشمندانه و فکورانه.
از اینرو به نظر میرسد مطالعۀ گفتوگوهای طولانیِ ادوارد سعید و دنیل بَرِنبُیم حتی اگر بهتنهایی فقدانِ اندیشهورزیِ موسیقاییِ ما را جبران نکُند، با اقتدار جای خالیِ آن را نشان میدهد و طریقی را که میتوانیم بپیماییم بهسرعت پیشِ پا میگذارد.
تشابهها و تناقضها دعوتی سخاوتمندانه است از دو بلدِ راهِ کممانند برای آموختنِ نسبتِ اندیشه و موسیقی در چشماندازی بسیاروسیع و بسیار دلپذیر.