در پهنۀ درخشش سوزان آفتاب، زمین و آسمان آتش گرفته بود.
آنطور که گویی گلهای گلدان هم از گرما برشته شده بودند. روز بود.
هوا دیوانهوار خنکی را دزدیده و همه را عریان کرده بود.
شروع تیرماه چون جهنمی سوزان میگذشت.
با این همه، طرفهای غروب، هوای آن پارک سنگی، لطافتی دلارام پیدا میکرد.
نمنمک نسیم بیحالی میوزید و هوا سلانه سلانه، رو به اعتدال میگذاشت.