زندگی خوب و خوش سمی، وقتی که جاسمین همسایهی آنها میشود، به هم میریزد. سمی دوستش استلا را دارد و به دوست دیگری نیاز ندارد. آنها دوستهای صمیمی هستند؛ مثل یک جفت دستکش. دوستها که سهتا میشوند، مشکلاتی پیش میآید. چون بیشتر وقتها یک نفر از دایرهی دوستی بیرون میماند. اما…