کبوتر از جمله عناصر زیستی در فرهنگ و تمدن جوامع بشری و نیز فرهنگ ایرانی و اسلامی است که از جایگاه ویژه و قابل توجهی برخوردار بوده و از گذشتهای نامعلوم با زندگی انسانها پیوند خورده است. بررسی و مطالعه در زمینهی نقش کبوتر در زندگی بشری، حاکی از آن است که کارکردهای متنوع و متکثری برای این عنصر حیوانی در حیات انسانها متصوّر است. در این پژوهش تلاش خواهد شد تا ضمن یک بررسی و مطالعهی میدانی و مشاهدهای از جمعیت «کفتربازان» و به عبارت دیگر «عشقبازان» گیلانی، تصویر نسبتاً روشنی از تجربهی زیستهی کفتربازان و روابط و مناسبات میان آنان و باورها و سنتها و آیینهای مرتبط با این حوزه و نیز ویژگی مسابقات مربوط به کفتر ارائه شود. دوستعلیخان معیرالممالک، از نوادگان ناصرالدین شاه قاجار، در کتاب رجال عصر ناصری نام برخی از رجال و شاهزادگانی را که در عصر قاجار با کبوتر محشور بودهاند و به کفتربازی علاقه داشتهاند، آورده است. به گفتهی دوستعلیخان در زمان قاجار به کبوتربازان واقعی و باحرارت «عشقباز» میگفتند. او در رابطه با محافل کفتربازان در آن زمان اینچنین میگوید: «... یکی از روزها که منزل استاد بهار بودیم، او چکامهی آبداری که دربارهی کبوتر سروده بود، در مقابل لانههایش با سبک مخصوص به خود و اشارههایی به کبوترها و لانهی آنها و هوا برای حضار خواند و بر لطف و محفل و حال عشقبازان دوچندان افزود.» کبوتر از جمله عناصر زیستی در فرهنگ و تمدن جوامع بشری و نیز فرهنگ ایرانی و اسلامی است که از جایگاه ویژه و قابل توجهی برخوردار بوده و از گذشتهای نامعلوم با زندگی انسانها پیوند خورده است. بررسی و مطالعه در زمینهی نقش کبوتر در زندگی بشری، حاکی از آن است که کارکردهای متنوع و متکثری برای این عنصر حیوانی در حیات انسانها متصوّر است. در این پژوهش تلاش خواهد شد تا ضمن یک بررسی و مطالعهی میدانی و مشاهدهای از جمعیت «کفتربازان» و به عبارت دیگر «عشقبازان» گیلانی، تصویر نسبتاً روشنی از تجربهی زیستهی کفتربازان و روابط و مناسبات میان آنان و باورها و سنتها و آیینهای مرتبط با این حوزه و نیز ویژگی مسابقات مربوط به کفتر ارائه شود. دوستعلیخان معیرالممالک، از نوادگان ناصرالدین شاه قاجار، در کتاب رجال عصر ناصری نام برخی از رجال و شاهزادگانی را که در عصر قاجار با کبوتر محشور بودهاند و به کفتربازی علاقه داشتهاند، آورده است. به گفتهی دوستعلیخان در زمان قاجار به کبوتربازان واقعی و باحرارت «عشقباز» میگفتند. او در رابطه با محافل کفتربازان در آن زمان اینچنین میگوید: «... یکی از روزها که منزل استاد بهار بودیم، او چکامهی آبداری که دربارهی کبوتر سروده بود، در مقابل لانههایش با سبک مخصوص به خود و اشارههایی به کبوترها و لانهی آنها و هوا برای حضار خواند و بر لطف و محفل و حال عشقبازان دوچندان افزود.»