همه چیز آماده یک اتفاق بود. رعد و برق با صدای مخوف و گوشخراش چهره نیمه تاریک و عبوس شهر را لحظات روشن کرد. انگار آسمان به یکباره چادر سیاهش را چلاند و سیل باران بر سر شهر نیمه تاریک فرو ریخت. صدای کلاغ ها قطع شد. شلاق خیس باد به جان شهر و عابران افتاد.