چرا باید سیاست های غیر کشتاری را به دولت ها آموزش داد؟ صریح ترین و ظاهرا تأثیرگذارترین پاسخ به این سؤال این است: زیرا دولت می کشد. اما جدا از مسئله تأثیرگذاری کلامی، حقایقی در این پاسخ وجود دارد. در برهه هایی از تاریخ جهانی، در مناطق مختلف، از پکن گرفته تا بانکوک، از رانگون تا جاکارتا، وقایعی از کشتار مردم به چشم می خورد که دولت ها از آنها حمایت کرده اند. غم انگیزترین نکته این است که این واقعیت ها می توانند بارها و بارها تکرار شوند. شرح واقعه همه آنها در بیشتر موارد یکسان است: مردم غیرمسلحی که خواهان آزادی و عدالت بوده اند، در خیابان با سربازان مسلحی مواجه شده اند که لباس رسمی به تن داشته و از طرف دولت موظف به برقراری نظم بوده اند. اغلب اوقات، به آنان دستور داده بودند، شلیک نکنند، ولی صدای شلیکی شنیده شده، سنگی پرتاب شده و در نتیجه، جوی خون به راه افتاده است. روز بعد، با شمار اجساد و دختران و پسران مفقود، با احساس عمیقی از درد و گاهی آمیخته با نفرت آغاز می شود. احساسی که بعدها منجر به آسیب های روحی جمعی می شود ؛ چیزی که به سختی التیام پیدا می کند، اگر این وضعیت تغییر نکند، دوباره چرخه کشتار شروع خواهد شد.