سیلون تسون به دعوت عکاس حیات وحش، ونسان مونیه، راهی تبت شرقی میشود. در کمین پلنگ برفی، هنر یکجا ماندن، تعمق، صبوری کردن و امیدوار ماندن را میآموزد و تجربیاتش را با ما در میان میگذارد.
ـ تسون! شش سال است به دنبال حیوانی هستم که در فلاتهای تبت پنهان میشود. این زمستان برمیگردم آنجا، تو را با خودم میبرم.
ـ چه حیوانی؟
ـ پلنگ برفی. شبحی سحرآمیز و خارقالعاده!
ـ فکر میکردم نسلش منقرض شده.
این چیزی است که او میخواهد همه باور کنند.