برخلاف آنکه مردم خیال می کنند قبرستان جای طنزپردازی : نیست؛ اتفاقأ هست. طنزی از این بالاتر و عمیق تر و فلسفی تر که رفتند قبرستان تا مثلا عبرت بگیرند، اما در همان حال که کنار قبر رفتگان خود ایستاده یا نشسته اند، دارند راجع به قیمت افزایش یافته مسکن و خودرو و طلا صحبت می کنند و اینکه چقدر دلار خریده اند و الان چقدر افزایش قیمت پیداکرده در این اقتصاد خر تو خر! به نظر من که روح آن مثلا : مردہ خفته در زیر خاک (سر به زیر تیره تراب فروبرده تا خرخره!)، از استماع این گفت وگوهای سازنده و سوزنده، دارد غش غش به خودش می خندد. یعنی با تمام وجودش : شادروان می شود!