روزی روزگاری مرغان همه به دور هم جمع میشوند و میخواهند در مورد موضوع مهمی با هم مشورت کنند آنها میدانند هرسرزمینی شاهی دارد که آنجاد را اداره و مردم و ملت خودش را هدایت میکند اما این مرغان کسی را به عنوان هادی و رهبر در سرزمین خود ندارند تا راهنمایشان باشد و آنها را به سوی کمال و نیکی رهبری کند...