آنچه خواننده در این اثر پیش رو دارد، نگاهی است به شاهنامهٔ ثعالبی در مقایسه با شاهنامهٔ فردوسی. در شاهنامهٔ ثعالبی نیز همانند شاهنامهٔ فردوسی، روایت در قالب سه بخش دوران اساطیری(از کیومرث تا فریدون و قیام کاوهٔ آهنگر)، دوران حماسی(از قیام کاوهٔ آهنگر تا مرگ رستم و سلطنت بهمن) و دوران تاریخی(از حملهٔ اسکندر تا پایان سلسلهٔ ساسانی) گنجانده شده است. بررسی مقایسهای شاهنامهٔ فردوسی و ثعالبی از آن رو که ابومنصور عبدالملک بن محمد ثعالبی و فردوسی توسی با اندک اختلافی در یک دوران میزیستهاند و به قول زندهیاد محمود هدایت: «وی در همان عصر و همان محیط و از روی همان مآخذیکه شاهنامهٔ فردوسی تنظیم شده آن قسمت را به رشتهٔ تحریر درآورده...» و اینکه این دو ادیبی که در یک عصر و از یک خاک برخاستهاند، چگونه با این مدارک و مستندات برخورد نمودهاند و آنها را یکی به نثر و دیگری به نظم به رشتهٔ تحریر درآوردهاند، میتواند در خور توجه و از زوایای گوناگون در نوع خود خواندنی و تأمل برانگیز باشد. شاید مستندات و منابع و عوامل زمینهای مشترک دوران زندگی فردوسی و ثعالبی، میتوانست به خلق دو اثر بسیار نزدیک و مشابه منجر شود، که البته در نگاه اول نیز چنین مینماید، اما نگاهی ژرفتر به این دو اثر و جستاری روشمند به ما نشان میدهد که تفاوتهای عمیقی در این دو اثر که ریشهٔ مشترک دارند، دیده میشود و این مسائل، مورد توجه مؤلف در نوشتار حاضر بوده است.