کتابها و مقالات زیادی در زمینه موفقیت و ارتقاء شخصی در دنیا به چاپ رسیده است. من بسیاری از آنها را مطالعه کردم و از آنها درسهای بزرگی گرفتم ولی همیشه احساس میکردم که این کتابها دو خصیصه را شامل نمیشوند، اول اینکه بومی نیستند و از جنس و زبان مردم کشورم نوشتهنشدهاند و دوم اینکه اکثر آنها شامل تجربیات اشخاص موفقی هستند که در بستر جامعه و فرهنگ دیگری رشد یافتهاند و پیشنهادهای آنها مربوط به سبک زندگی خودشان است. این کتابها بااینکه راهکارهای بسیار عالی به مخاطبان خود پیشنهاد میدهند ولی کمتر به ریشههای فلسفی و روانشناسی این اعمال میپردازند. اینکه یکرویه ما را به موفقیت میرساند خوب است ولی اینکه ما چطور این کار را انجام دهیم و رویه را با سبک زندگی، عادات و موقعیت فکری خود منطبق سازیم، بسیار مهمتر است. ما کتاب زندگی دیگران را میخوانیم ولی زندگی دیگران بر پایه ساختار فکر، استعداد، توان جسمی، خصوصیات منحصربهفرد شخصی و جامعه آنها شکل گرفته است.