غوغای زمانه روایتگر داستان زنی است متاهل که در پی عشق قدیمی و ممنوعه اش، زندگی اش را نابود می کند و پس از آن با انتخابی نادرست، غرق در اشتباهات زیادی می گردد. آیا زن این قصه ی پر غصه، دست های یاری که برای رهایی او از این منجلاب دراز شده را می گیرد و به همه ی عشق و علاقه ای که نسبت به شوهر خطاکارش دارد پشت پا می زند یا... زمانه برای این زن، غوغا به پا می کند! زمانه، آه ای زمانه، همان زن ِحسود ِقصه های مادرم. همیشه دنبال دخترَکانِ عاشق بود تا رسوایشان کند، تا قلبشان را بدزد. تا جای عشق، نفرت و کینه را در وجودشان تزریق کند. تا غوغا کند و خود دور بنشیند و قهقهه زنان نظاره کند. وای که این بار غوغای زمانه مرا هدف گرفت. قلبم را، عشقم را، روحم را تمام آینده ام را به تاراج برد .