بِیزر در فرزندان دیوتیما سنت عقل باورانۀ زیباشناسی حاکم بر آلمانِ اواخر قرن هفدهم و سراسر قرن هجدهم را به طرزی مهیج از نو ارزیابی میکند. با اینکه او کارش را با بررسی تاریخی شخصیتها و مضامین کلیدی این سنت پیش میبرد، ولی حتی لحظهای هم از دفاع فلسفی شورمندانۀ خود از برخی ایده های اساسی آن بازنمیماند: اینکه زیبایی نقشی کانونی در زندگی ایفا میکند؛ اینکه لذت زیباشناختی همانا ادراک کمال است؛ اینکه قواعد زیباشناختی اجتناب ناپذیر و ارزشمندند. او از همین معبر می کوشد تا بی اساس بودن نقدهای کانت و نیچه بر این سنت را اثبات کند و طرفداران این دو فیلسوف قَدَر را به دفاع از آنها برانگیزد. مخلص کلام اینکه بیزر به زیبایی و شیوایی تمام می کوشد قرن بیست ویکمی ها را به لزوم و اهمیت ارزیابی مجدد سنت عقل باورانه متقاعد سازد و اهمیت تاریخی آن را برای آغازه های زیباشناسی جدید، نقد هنر و تاریخ هنر گوشزد کند.