جنبه های تخیلی کتاب کالکی از دیگر آثار ویدال بیشتر و قوی تر است. داستان کاملا متأثر از اوضاع و نگرانی های اجتماعی آمریکا و جهان در تاریخ نگارش آن است. در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ گرایش به پارهای اعتقادات مذهبی و اساطیری هندو در آمریکا و جهان پا به پای تب هیپی گری و تب های دیگر رایج شده و مرشدان و مرادانی (غالبا شیاد!) به کسب و کار مشغول و مریدانی (غالبا نادان!) با خواندن اوراد و پخش اوراق و پوشیدن رداهای خاص به تبلیغ و خدمت آنان مشغول بودند.... گور ویدال به این نکته توجه دارد که انسان ها تا چه حد آمادگی دارند اعتقاداتی و هم انگیز را که حتی پیام و نویدی جز نابودی خود آنان ندارد بپذیرند و در راه آن، یا به عبارت دیگر در راه نابودی خود بکوشند. و نیز به این نکته توجه دارد که بسیاری از این منجی ها و مسیح های خودخوانده در مرزی میان نبوغ و جنون جز به ارضای هوس های خودخواهانه به چیزی نمی اندیشند و از هیچ پلیدی و جنایتی رویگردان نیستند.