دین زرتشتی بر پایه ثنویت و توسط زردشت پیامبر ایرانی پایهگذاری شده است. این دین در ایران باستان، دین رسمی و کتاب مقدس آن، اوستا بود. در نظر زرتشتیان نیکی از بدی جداست و ممکن نیست یکی از دیگری پدید آید و انکار مبدا جداگانهای برای بشر به منزله انتساب شر به خداست و چون نمیتوان شر را به خدا منسوب داشت، پس شر باید خود اصلی مستقل داشته باشد. دنیا پهنه پیکار بین نیکی و بدی است و این پیکار تنها در جهان خارج نیست، در دل آدمی و در حیات بعد از مرگ نیز دوام دارد. انسان که باید در این جهان با هرچه شر و اهریمنی است پیکار کند، حربهاش راستی است. در کتاب حاضر تعالیم زرتشت، دوران پس از زرتشت و دین اوستای متاخر به عنوان سه موضوع عمده بررسی گردیده است. به تصریح مترجم: با توجه به آنکه نگارنده کتاب، از مستشرقین است باید توجه داشت که وی کتاب را با توجه به اوضاع سیاسی حاکم در دهههای اول و دوم از قرن بیستم نگاشته و همهچیز را به نفع آیین خود، یعنی مسیحیت تمام کرده است. کتاب در یازده فصل با این عناوین نگاشته شده است: زرتشت و پارسیان، آموزه زرتشت، بعد از زرتشت، زرتشت و جهان خارج، دین اوستای متاخر، زندگی آیینی: بیرون از آتشکده، جامعه پارسیان، جامعه مویدی، به دین و اصلاحات، و پارسایی پارس.