در پس هر داستانی که برای دنیا تعریف میکنیم، قصهی حقیقی تری وجود دارد که نمیتوانیم یا نمیخواهیم ببینیمشان، قصور و توهمات و چیزهایی که در آنها گیر افتادهایم. شرل استرید شاید مهربان باشد، اما تضاهر نمی کند. او چیزی را به مردم می دهد که مادر به فرزندش می دهد: ترحم کافی تا در میان نیاز های ناجورمان احساس امنیت کنیم و دانش کافی تا امیدوار باشیم. چیز های کوچک زیبا را می توان به مثابهی زندگی نامهای منحصر به فرد خواند اما زندگینامهای هدفمند. شرل با صبر فراوان و فصاحت کلامش به خواننده اطمینان می دهد که در میان آشفته بازار شرم و ناامیدی و خشم، معنایی نهفته است و در آن معنا امکان نجات یافتن وجود دارد. نکتهی اساسی حرف های شرل در این کتاب این است که غمی وضف ناپذیر انتظار همهی ما را می کشد. زندگی بازی اینترنتی خودخواهانهای نیست، همه چیز اهمیت دارد، همه ی گناهان، همهی پشیمانی ها و همهی مصیبت ها.