پس از فریدون، منوچهر ۱۲۰ سال پادشاه بود و مانند فریدون با نیکنامی مرد. نوذَر پس از منوچهر پادشاه شد. او جوانی خام و نابِخرَد بود، بیداد کرد و مال اندوخت. بسیاری کشاورزان برای پرداخت باج و خراج نوذر ناتوان بودند، پس خودشان سپاهی و بلای جان دیگران شدند. کار ستمگری سپاهیان و نوکران دیوان به جایی رسید که فریاد خشم و خروش مردم بالا گرفت. همین زمان، به پَشَنگ شاه توران خبر رسید که مردم ایران مهری به فرزند منوچهر ندارند. پشنگ فرماندهان لشکر را فراخواند و از آنان دربارهی جنگ با ایران پرسید. پشنگ کینهای کهنه از ایرانیان داشت. تور، پادشاه توران و چین، به دست منوچهر کشته شده بود. فرزندش اَغریرَث دربارهی جنگ هشدار داد و گفت: «نباید نیروی ایرانیان را دستِکم گرفت»، اما پسر دیگرش افراسیاب، گستاخ و خواهان جنگ بود.