فیلم فرشته ای در خانه من ساخته آرامائیس آقامالیان 1342 یک ملودرام سیندرلایی از دختری خدمتکار یک خانواده پولدار که توسط پسر خانواده مورد تجاوز قرار گرفته و از خانه رانده می شود اما حوادث به گونه ای رقم می خورد که او به شکل یک خانم زیبا با کودکی 8 ساله به همان خانه باز می گردد و این بار پسر خانواده که در اثر جراحی زیبایی زن را نشناخته واقعا عاشق او می شود و در نهایت زن همه چیز را برای او آشکار می کند و مرد زن و فرزندش را بار دیگر می پذیرد و با او ازدواج می کند. ماجرای فیلم به گونه ای است که تماشاگر همواره بیش از شخصیت ها از ماجراها باخبر است و زن نیز راز خود را تا آخر نگه می دارد تا در صحنه پایانی در یک تک گویی افشا کننده، همه رازها آشکار شود. از آنجا که الزام ملودرام تثبیت کانون خانواده و رابطه ها است زن خیلی زود مرد و گذشته اش را می بخشد و برای این که او پدر فرزندش است حاضر می شود با او زندگی کند. در این فیلم شاید برای اولین بار به تاثیر «جراحی برای زیبایی چهره» اشاره می شود. مرد جوان در ابتدا به زن توجه ای نشان نمی دهد اما با زیبایی چهره او به طور واقعی توجه اش جلب می شود. از گذشته خود پشیمان شده و سر به راه می شود! تاثیر زیبایی زن چنان است که تضاد طبقاتی آنها هم فراموش می شود! در فیلم جاده مرگ ساخته اسماعیل ریاحی 1342 همچنان تک گویی های خطابه وار به گوش می رسد هرچند روند ماجراها چندان اجازه این خطابه ها را نمی دهد. در ابتدای فیلم بعد از یک درگیری مرد که ناخواسته دچار قتل شده، پشیمان به جسدها نگاه می کند و صدای تک گویی ذهنی او روی تصاویر به گوش می رسد. تک گویی که در ادامه شکل عملی صدمه به دیگران را به خود می گیرد.