دائو دِ جینگ (Dao De Jing) کتاب چینی کهنی است در آیین کشورداری براساس فلسفهی دائویی، یا دائوئیسم. اسم این کتاب مرکب از سه جزء است: «دائو»، یعنی راه، طریقت؛ «دِه»،که «بهرهمندی» از دائو است، آن را فضیلت، نیرو یا «هنر» کشورداری دانستهاند؛ و «جینگ»، به معنی «کهننامه» یا کتاب رسمی است. شاید دائو دِ جینگ در حدود دو هزار و پانصد سال پیش نوشته شده باشد؛ و احتمال میرود که مردی به نام لائو زه (Lao Zi) آن را نوشته باشد، که شاید در زمان کنفوُسیوُس میزیسته. هیچ چیز این کتاب قطعی نیست، مگر اینکه چینی است و بسیار سالخورده و با مردم ِهمهجا طوری حرف میزند که گویی یکی همین دیروز آن را نوشته است... دائو دِ جینگ، شوخ، تیز، مهربان، فروتن و به طرزی حیرتانگیز و به گونهیی پایانناپذیر شادابکننده است. زلالترین آبِ همهی چشمهسارهای عمیق است. عمیقترین چشمه نیز هست. دائوئیسم چیست؟ آن را اینطور تعریف کردهاند: «یکی از دینهای بومی چین. بنیادگذار افسانهییِ آیین دائو، فرزانهیی است به اسم لائوزِه (ﺣ قرن ششم ق.م)، که او را نویسندهی دائو دِ جینگ میدانند؛ هرچند تاریخ احتمالی این اثر از قرن چهارم ـ سوم ق.م است. «دائو»، یا «راه»، سرچشمهی همهفراگیرِ راه و رسم یا الگوهایی است که اشیاء بنا بر آنها در جهان رخ میدهند و این مکتب اسمش را از این مفهوم گرفته است. دائوییها عموماً معتقد به آرمانِ رسیدن به دانش یا بینشِ این سرچشمه برای مقاصد گوناگوناند: دیدن بههمسرشتگی پیچیدهی همهی اشیاء، رسیدن به عمر دراز، رسیدن به خودبهخودیِ در اندیشهها و کارها، یافتن نیروهای فراطبیعی؛ و مانند اینها. چنین دستاوردهایی شاملِ یافتِ توازن میان دو نیروی متضادِ «یین» و «یانگ» است، که از تأثیر متقابل آنها همهی نمودها و تغییرات پیدا میشوند. اینها را دو وجه مکمل دائوی بیمنتها میبینند که در رمز «یینْیانگِ» یک دایره با دو نقطه در هر نیمه نمودار میشوند و نشان میدهند که «یین» و «یانگ» هردو حاوی تخم ضدشان هستند. همهی اضداد و دویی را میتوان در اصطلاحات «یین» و «یانگ» بیان کرد؛ مثلاً «یین» رمز هر چیزی است که مادینه، نرم و پذیرا است و «یانگ» رمز آنچه نرینه، سخت و پویا یا کُنا است. دائوییها در پی آنند که این نیروهای کیهانی را از طریق مشاهده و تقلیدِ ریتمهای طبیعت در خودشان هماهنگ کنند؛ و این امری اساسی است، چون که در مقابل فهم عقلی آنها قرار میگیرد. یک متن خاص، به اسم جوُانگزِه (ﺣ قرن چهارم تا دوم ق.م، از فیلسوفی به همین اسم)، نقد کلی زبان را به مثابهی وسیلهی انتقال حقیقت به دیگران و اندیشهی گفتمانی را به منزلهی یک وجه دانش عرضه میکند؛ و مشاهدهی بیواسطهی طبیعت را هم در جهان و هم در خود توصیه میکند. این به قبول آرامِ چندوچون زندگی شخص و ناگزیری مرگ و طبیعیبودگی و خودجوشیِ شادیآمیزِ روز به روز میانجامد...» (فرهنگ آیین بودا، دامیئن کیون)