در کرت ضرب المثلی داریم که میگوید: «بدبختی وقتی بدون همراه میآید، گو خوش آمد.» و این گفته راست است چون بدبختی به ندرت بدون همراه میآید. روز بعد آسمان صافِ صاف بود. روز پیش زهر خود را ریختهبود و امروز میخندید. صاحبان باغ، موستانهای خود را سرکشی میکردند. همه انگورها از دست رفتهبودند. مشت مشت انگور غرقشده در میان گل هنوز به چشم میخورد. درست سر ظهر پدرم با عجله از کاسترو برگشت. یکی از دوستانش صبح زود سر رسیده، چیزی در گوشش گفته و رفته بود...
- از این کتاب تنها یک جلد موجود است.
از آنجایی که این کتاب قدیمی و از کتابخانههای شخصی درآمده ممکن است ورقخورده، کهنه یا گاهی با ظاهری مستعمل باشد که برای مخاطبین این دست از کتابها امری آشناست.