بهعنوان رشتهای دانشگاهی، مطالعات ادبی عموماً مروّج برخوردی سرد و انتقادی با آثار نوشتاری است. حاصل این شیوۀ برخورد نیز ارائۀ نقدها، تفاسیر و تحلیلهای روشمندی بوده که پژوهشگران ادبی در اختیار خوانندگانِ بهاصطلاح جدی قرار دادهاند و میدهند. در این بین، آنچه تا حد زیادی مغفول مانده، تمرکز بر همۀ آن چیزهایی است که در گام نخست آثار ادبی را، از گذشته تا اکنون، برای مخاطبان جذاب ساخته و از دیرباز شوق خواندن را در آنان برانگیخته است. در چنین وضعیتی، «آدمی همان است که میخواند» فراخوانی است برای مواجهۀ گرم و زنده با ادبیات، مواجههای سرتاسری و پرشور که مقصود آن نه برآوردن این یا آن هدف جزئی، بلکه افزودن به کیفیت و غنای زندگی در تمامیت آن است. برای نیل به این منظور، خواننده باید بیش یا پیش از اتخاذ موضعی بافاصله در برابر متون ادبی، اعم از داستانی و ناداستانی، با متون مورد اشاره عمیقاً درگیر شود تا به مرز یگانگی با آنها برسد. و «آدمی همان است که میخواند»، بهعنوان کتابی راهنما، مملو از مثالها و راهبردهایی است که در عمل این نوع خواندنِ درگیرانه و ماهرانه را آموزش میدهد و به پرورش و تیز کردن قوای شناختی، ادراکی و عاطفی بهعنوان کلیتی واحد اهتمام میورزد.