داستان دریای آسایش برای هر خوانندهای غافلگیرکننده خواهد بود؛ چه هواداران نویسندهی این کتاب و چه کسانی که با قلم او آشنا نیستند. زیباترین جنبهی ساختار کتاب در این است که در آن پرترههای دقیقی از شخصیتها خلق و درعینحال به پاسخ سؤالات بزرگ و اساسی زندگی پرداخته شده است. ادوین سنت اندروی هجدهساله، بابت سخنرانی نامناسبش سر میز شام، به دستور پدر از انگلستان به کانادا تبعید میشود. در آنجا مسحور زیبایی طبیعت بکر میشود و قدم در جنگل میگذارد. ناگهان برایش اتفاقی میافتد که به هیچوجه دلیلی برای آن نمییابد و آن را حملهی صرع یا میگرن یا چیزی مشابه آن میپندارد. دو قرن بعد نویسندهی معروف، آلیو لوئلین، در تور معرفی کتاب روی زمین است. اما خانهی آلیو در مستعمرهی دوم زمین، ماه، است. در کتاب مشهور آلیو که در دوران همهگیری بیماری مشهورتر هم میشود، دربارهی رویدادی عجیب نوشته شده؛ اتفاقی درست مشابه آنچه سنت اندرو تجربه کرده بود. چندین دهه بعد از رویدادن این اتفاقهای عجیب، کارآگاهی بهدنبال تحقیق درمورد ناهنجاری در امریکای شمالی است و متوجه رویدادهایی مشابه در تاریخ میشود که زندگی شاهدان این واقعه را زیرورو کردهاند؛ فرزند یک اِرل انگلیسی دیوانه میشود و میمیرد. نویسندهای معروف در میانهی همهگیری بیماری روی زمین گیر میافتد و در هتلی در نیویورک بر اثر بیماری میمیرد. زنی دیگر که همین اتفاق را دیده و تصادفاً از آن فیلمبرداری کرده هنگام طوفان از روی عرشهی کشتی ناپدید میشود. آیا کارآگاه میتواند پرده از رازی بردارد که هرکس به آن پی برده از صحنهی تاریخ محو شده است؟