همیشه اولین ها و آخرین ها در ذهن انسان ماندگار می شود. هر قدر هم این اولین و آخرین ها مربوط به اتفاقات مهم تری باشد، می تواند ماندگاری بیشتری داشته باشد و نه تنها برای فرد، بلکه در حافظه جمعی یک ملت تبدیل به خاطره شود. «آخرین شلیک» همان طور که از نامش پیداست، یکی از آخرین های ماندگار را برای ما روایت می کند. این کتاب دربردارنده خاطرات کاظم فرامرزی است. او روایت خود را از تولدش آغاز می کند و سپس به جنگ می پردازد و از اتفاقات پرفراز و نشیب میدان جنگ می گوید. فرامرزی درباره همه چیز صادقانه حرف می زند. از زودخشم بودن دوران کودکی اش تا سردی رابطه اش با خانواده و برادرش، همه را صادقانه بیان می کند و وقتی هم به جنگ و اتفاقات آن می رسد و روایتش از آن روزها را آغاز می کند، گفته هایش برایمان ملموس است و به نظر صادقانه می رسد. اما برسیم به اینکه چرا کتاب «آخرین شلیک» نام دارد؟ ماجرا از این قرار است که این رزمنده با شنیدن خبر پذیرش قطعنامه و در آخرین لحظات جنگ، آخرین گلوله خود را به سمت دشمن شلیک می کند و خودش می گوید این کار را به یاد تمام دوستانی که از دست داده، انجام داده است. صفحات پایانی کتاب هم دربردارنده عکس هایی از کاظم فرامرزی در جوانی و در کنار شهداست.