نگارنده در این کتاب ضمن بازنمایی گوشههایی از زندگی خود، برخی مشکلات زنان را در خصوص شغل، روابط با همسر و فرزند، عدم درک جامعه نسبت به زن، سرکوب زنان از طریق رسانه ها و ظلم صنایع تولیدی مد نسبت به زنان را بازگو میکند. وی در مبحث آغازین کتاب با عنوان "ملکههای باشکوه و دختران برده" از این که یک زن همواره بین ملکه یا برده بودن یکی را انتخاب میکند، یاد میکند. به تصریح وی: "در مقطع طبیعی ما مخلوقات باشکوهی هستیم و در دنیای تصورات، گم شده و اسیریم. بردهی اشتیاق و آرزومند قدرت دروغین و کاذبیم. زندانبانمان هیولایی سه سر است. یک سرش گذشتهمان، یکی عدم امنیت و دیگری فرهنگ مرسوم است". وی در ادامه میافزاید: "یکی از بزرگترین توطئههای خائنانه و دسیسهآمیز که علیه زنان طراحی شده، بازنویسی تاریخ هزارساله است که تا حافظه و یادمان، این که مردها همیشه در راس نبودهاند را پاک کند. شواهد باستانشناسی وجود بیستهزار سال دورهی تاریخی که در آن مرد و زن به طور مساوی بدون تحقیر جنسی زیستند را ثابت میکند. چنین تساوی از همدردی مونث موجب آبادی زمین شد. زنها مساوی با مرد و عناصر حیاتی جامعه بودند، زنها تنها مورد تحقیر و استهزا نبوده بلکه به عنوان کاهن و شفادهنده، حرمت داشتند". نگارنده در پایان این مبحث از ارتباط با مریم مقدس (ع)، یاتجسم یکی الههی یونانی یا یک رب النوع هند و به وسیلهی زنان، برای دستیابی آنان به هویت زنانهی خویش در دنیای امروزی یاد میکند.