موضوع محوری این جستار مطالعۀ فرایند بازآفرینی دو سیستم ارتباطی در ایران و پیامدهای آن در سطح اجتماعی، خصوصا درمورد روابط قدرت، است. این دو سیستم عبارتاند از تلگراف و رادیو-تلویزیون. این تکنولوژیها شیوههای عمل ارتباطی متفاوتی را ممکن میسازند. تلگراف ارتباطی نقطهبهنقطه یا فردبهفرد را ممکن میکند. هر فرد در یک پیام تلگرافی میتواند پیامش را به یک و تنها یک مخاطب مشخص برساند. درمقابل، رادیو و تلویزیون ابزارهایی برای پخش گسترده یا انتشار پیام در مقیاس وسیعاند؛ اما درعمل، کنشگران محدودی میتوانند از این ابزارها برای ارسال پیام بهره گیرند. بازههای زمانی موردنظر برای این سیستمها بهترتیب از دهۀ 1230 تا 1300 و از دهۀ 1310 تا 1350 را در بر میگیرند. چنین مطالعهای از یکسو به درکی که از سیستمهای ارتباطی بهعنوان نمونههایی از سیستمهای فنی داریم بازمیگردد و از سوی دیگر، به شرایط زمینهای اجتماعی خاص ایران در بازههای زمانی مذکور وابسته است. در این مطالعه، از مفاهیم، نظریهها و ابزارهای تحلیلی در مطالعات علم و فناوری معاصر بهره گرفته شده است. این مفاهیم، نظریهها و ابزارها عبارتاند از تلقی سیستمی از مصنوعات در قالب سیستمهای اجتماعی-فنی، تحلیلهای برساختگرایانه دربارۀ تطور همزمان فناوریها و جامعه با تکیه بر رویکرد برساخت اجتماعی مصنوعات فنی، نظریۀ عامل-شبکه، و سرانجام دیدگاهی دربارۀ انتقال فناوری که آن را نوعی بازآفرینی سیستمهای اجتماعی-فنی در نظر میگیرد.