راهبه رمانی مهم است که در حیات فکری دیدرو و تأملاتش دربارۀ انسان، جایگاه رفیعی دارد. راهبه میتواند آینۀ تمامنمای ”روانپریشی“ فردِ انسانی قلمداد شود که در محیط مرگبار صومعه پرورده شده است. آنهمه مخلوقِ درخور ترحمی که دیدرو به تصویر کشیده بهرغم میلشان تسلیم بدن، زیادهخواهی، غرایز و عصیان خود شدهاند. خلوص قلب تکتک آنان تباه شده و روحشان تسلیم امیال و هوسها، کابوسها و وسوسۀ فکری شده است. باری، میتوان گفت که این رمان دیدرو، تصویر گویای چگونگی ازخودبیگانگی انسان و بدن است و ویژگی محوری اثر، انسانِ محروم از آزادی فردی است.