سـبت دیـو و اژدهـا و پری با «خیال» را پس از اسـلام در متـون دری ــ که وجه غالب ادبیات پس از اسـلام اسـت ــ در حماسـهها و داسـتانهای منظوم و منثور و روایتهـای شـفاهی میتـوان بازجسـت.
دیـوان و پریان که پیـش از اسـلام در عرصهی زیست ـ سیاست کارکردی منفی و شریرانه و آنتاگونیستی داشتند، پس از اسلام در متون دری، به سطح روایت پا گذاشتند و سنگبنای ادبیات شگفت ایرانی شدند. اینجاست که دیوان و پریان و جادوان به ساحت خیال تبعید میشوند و حیات تازهای را میآغازند. دیوان و پریان از این زمان به بعد به فانتزی بدل میشـوند و کارکرد ادبی و روایی و وجه انسـانی پیدا میکنند و فرآیند «زیباییشناسـانه کردن امر هیولایی» شکل میگیرد. پس از اسلام، زبان محملی برای ایجاد شگفتی میشود و سپستر، موجودات زیانکاری که در دورهی قبل از اسـلام کیفیتی آیینی ـ اسـطورهای و سیاسـی داشتند، کارکردی ادبی ـ روایی مییابند.