در این کتاب، 16 داستان کوتاه گرد آمده است. در داستان اول، "مهدی" یک جوان روستایی است که با تشویق دوستش قصد دارد برای کار کردن به شهر برود، این موضوع باعث ناراحتی همسرش زهرا شده است. بعد از رفتن مهدی او با پدر پیر خود چند روزی را سپری میکند. تا سرانجام مهدی برمیگردد و اذعان میکند که سفر کردن برای آدمهای مجرد خوب است، نه برای او که دارای همسر است.