می گویم: «بیا، بیا، هیچ شرمی در اعتراف به شکست وجود ندارد. مقصر تو نیستی که در دوران تیمی شاسکول به دنیا آمده ای.»
او می گوید: «من در دوران گرفتن نمره های خوب به دنیا آمده ام، و این مسابقه هیچ تاثیری روی نمرات و معدل ندارد. قبلا پرسیدم.»
بچه ی بیچاره. هنوز فکر می کند نمرات درسی مهم هستند.
عقلش نمی رسد که پانصد دلار شما را برای زندگی آماده خواهد کرد.
«بله خب، تو نمرات خوبت را می گیری رولو، ولی لطفی به من بکن. در این مکان چشم و گوش من باش. دوست ندارم کسی سعی کند سازمان را بازی بدهد.»
«سازمان را بازی بدهد؟!»
«اغفال کند. فریب بدهد. حقه بازی دربیاورد. گوش بری کند.»
«متوجه شدم.»