صدا هرگز خاموش نمیشد مگر وقتهایی که لنا میخوابید. کم و زیاد میشد، از صدای حرف زدن به آواز، از آواز هم به زمزمه تبدیل میشد یا صدای تق تق موزونی به خودش میگرفت، گاهی حتی تا غرولند و داد و فریاد هم میرفت. تا داد زدن را تحمل میکردم اما وقتی داد زدن شروع میشد پرستار بچه را خبر میکردم و بیرون میرفتم. در را پشت سرم میبستم، به کوچه که پا میگذاشتم دیگر صدا را نمیشنیدم.
لیدیا میلت نامزد نهایی جایزه پورلیتزر سال 2010 برای کتاب " عشق در بچه میمون" است.
لیزا زندر در واشنگتون پست: " این رمان بلند پروازانه هم یک داستان هیجان انگیز پر از رخ دادهای پی در پی و هم تعمقی آرام روی طبیعت خداست. اگر این دو بی ارتباط به چشم میآیند_ خب، میلت خیلی خوب از پس بنای داستان روی این ناهماهنگی برآمده است."