سیاستها همواره تأثیری عمده در قالبریزی و بازتاب ارزشها و مفروضات مرکزی چشمانداز اجتماعی پیرامونمان داشتهاند. علاوه بر این، قادرند بر دریافتهای ما اثر بگذارند و به آنها شکل بدهند. با بررسی منافع سیاسی، عقاید و ایدئولوژیها و مفروضات اصلی در مورد جوانان، درون گفتمان سیاسی و سیاستگذاری عمومی میتوانیم دریابیم که مسأله جوانان در برهههای تاریخی مختلف چگونه فهمیده، ساخته و پاسخ داده شده است. سیاست و سیاستگذاری بهطور مستمر دلمشغول اداره پروژههای سیاسی مشخص و معمولاً درباره ایدئولوژیها، یوتوپیاها (آرمانشهرها) و برانگیختن تغییر اجتماعی است؛ اما همین امر نیز مستلزم کنترل تنشهای ناشی از نیروهای خارجی است که فضاها و چالشهای جدیدی ایجاد میکند؛ بنابراین، سیاستگذاری باید جوابگوی این زمینههای اجتماعی جدید نیز باشد. اینکه جوانی در خلال این فرایندها چگونه درک و مفهومپردازی شده، میتواند برای صورتبندی مسأله جوانان و چگونگی واکنش کارگزاران به «شرایط جوانی» در برهههای تاریخی مختلف، پیامدهای عمدهای داشته باشد. تأثیر این موضوع میتواند از این حیث بااهمیت باشد که نوع فرصتهای در دسترس و شیوهای که افراد جوان «جوان بودن» را تجربه میکنند، تعیین میکند. اما این فرایند را نمیتوان سیاسی محض فرض کرد. علاوه بر این، باید به ایدهها و تفکرات تولیدشده از طریق تحقیق و نظریهپردازی علوم اجتماعی نیز توجه کنیم. در طول قرن گذشته، جوانی و مسأله جوانان، به شیوههای مختلف، علاقه عمده علوم اجتماعی بوده است. رشتههایی مانند جامعهشناسی، جرمشناسی، روانشناسی، مطالعات آموزشی و جدیدتر از همه، مطالعات فرهنگی و رسانهها، جملگی درباره فعالیتهای جوانان حرفهایی برای گفتن داشتهاند. با وجود این، پژوهش جوانی بازتابی ساده از «چگونگی جوانی» نیست.