فارابی را میتوان موسس فلسفۀ دورۀ اسلامی دانست و توجهی که وی به تمدن و به مدینه میکند، موید این امر است. نگاه خاصی که فارابی به سیاست و زندگی مدنی داشت، کمکم در نظر فلاسفه افتاد و اگر سخنی در سیاست گفته شد، تکرار گفتهها و آرای فارابی یا گزیدهای از آن سخنان بوده است. همچنین بعضی مسائل بسیار بااهمیت که شاید قرنها اهمیت آن درک نمیشد، در فلسفۀ فارابی عنوان شده است که در آثار خلاف او یافت نمیشود. پرسش اساسی که در کتاب حاضر مطرح و به آن پاسخ داده شده این است که فارابی در تاریخ فلسفه چه مقامی دارد و مقصود حقیقی او که اصرار داشته است آن را از نااهل مخفی بدارد، چیست. نویسنده با نگاهی بر زندگی، آثار و دیدگاه مابعدالطبیعۀ فارابی به بررسی تفکر فلسفی در عالم اسلامی از ابتدا پرداخته است. وی همچنین به آثار سیاسی فارابی و مقام سیاست در نظر وی اشاره نموده و آرای مشترک در مدن جاهلیه و ضاله و نیز منابع و مآخذ علم مدنی در حکمت فارابی را شرح داده است. برخی از عنوانهای فصلهای کتاب عبارتاند از: جمع و توفیق نظر و عمل و فلسفه و دین؛ فلسفۀ مدنی فارابی و تفسیر کلامی آن؛ تاثیر آرای فارابی در حکمت عملی حکمای اسلامی؛ و فارابی، تبادل فرهنگی و اندیشۀ تاریخی.