بن وقتی دید که دوستش امیر ناراحت است کمکش کرد که دوباره شاد شود.به تام هم کمک کرد که دوباره شاد باشد. ولی دوستش مولی هم غمگین بود چون گربهاش مکس گم شده بود. تا اینکه مامانبزرگ بن فکری به ذهنش رسید.