وقتی میخواهید تغییری در زندگی خود بدهید، مطمئنا از خودتان به خاطر شکستهای که خوردهاید انتقاد میکنید. من مطمئنم که حتی فروتنترین شما میتواند موفقیتهای خود را پیدا کنید. اما آیا تاکنون شده که چیزی را با تمام وجود دوست داشته باشید؟ آیا در همان جایی که هستید باقی میمانید؟ حدس میزنم که جواب شما منفی است. یکی بودن یک سرنوشت بد است زیرا به یک شکل باقی ماندن بدین معناست که ما پاسخگو بودن را دوست نداریم، اما میتوان یکیبودن را یک عمل و اقدام تلقی کرد. دیدن آن در میان نیروی آزادی شخصی و فهمیدن آن به عنوان اقدامی مراقبتی و حتی عشق به خود. خوشبختانه وقتی بتوانیم یکیبودن در زندگی را یک انتخاب در نظر بگیریم که مبتنی بر مراقبت از خود و اقدامی برای حفظ و مراقبت از خویشتن است، میتواند بخشی از نیروی خو را از دست بدهد تا ما به همان شکلی که بودهایم باقی بمانیم. (گزیدهای از کتاب)