نوشتار حاضر درصدد بررسی تاریخی دلایل ایجاد بحران در یکی از مهمترین منابع زیستمحیطی، یعنی آب در ایران از منظر سیاستگذاری و حکمرانی است. مفروضۀ نوشتار حاضر این است که وخیم شدن مسئلۀ آب در ایران، با شیوۀ سیاستگذاری و حکمرانی آب ارتباط تنگاتنگی دارد. بحران آب در ایران فراتر از امری اقلیمی است و کاهش حجم جریان سطحی فراتر از میزان کاهش بارندگی، نشان از ضعف مدیریت در بهرهبرداری از منابع آبی دارد که علاوه بر مدیریت عرضه و تقاضا، به نحوۀ سیاستگذاری در مدیریت منابع آب نیز بازمیگردد. پیامدهای سوء مدیریت منابع آب، دامنۀ آسیبی فراتر از علم هیدرولوژی پیدا کرده است و علوم اجتماعی آب به عنوان یک حوزۀ مفهومی گسترده، توان تبیین و علتیابی مسئله را از منظر کلانتری دارد.