در فرهنگ ما، مغز تنها کانون تفکر و فضایی محصور است که شناخت در آن رخ میدهد. توسعهی تفکر برونمغزی ما را با ایده نوینی آشنا میکند: مغز تنها ابزار تفکر نیست. نویسنده باور دارد تا زمانی که برای تفکر به مغز بسنده کنیم، محدویت آن گریبانمان را میگیرد. زمانی که با مسالهی پیچیدهای روبهرو میشویم و عبارت آشنای ((مغزت را بهکار بینداز)) را میشنویم یا به خود میگوییم، شاید بهترین کار این باشد که اتفاقا تمرکزمان را از روی مغز برداریم. کتاب ما را با شیوه ی دیگری از تفکر آشنا میکند و آن تفکر برونمغزی است. نویسنده انواع تفکر خارج از مغز را به ما معرفی میکند که شامل تفکر با جسم، محیط و روابطمان میشود. هر کدام از این شیوههای تفکر خلاقیتمان را افزایش میدهد و تمرکز و درکمان را آگاهانهتر و عمیقتر میکند.