کتاب دست های رنگی داستان بلند با موضوع انقلاب است. دو شخصیت اصلی داستان استوار گارایی و پسر نوجوانش اند. استوار گارابی دوست ندارد کسی روی دیوار خانهاش شعار بنویسد. این دغدغه ذهنی اوست در روزهایی که انقلاب اوجاش را سپری میکند. او به هر طرف میچرخد، درگیر میشود. خانواده، اهالی محل و همکارانی که مثل او بازنشسته نیستند و ... استوار گارابی برای رسیدن به هدفش که همانا حفظ دیوار خانه از شعار علیه حکومت است؛ پسر نوجوانش را هم به خدمت میگیرد.