این کتاب روایتگر داستان پسری به نام وفا است که در نتیجه ی عدم اطمینان به هرچیز و هرکس، تنهایی گریبانش را می گیرد و شرایط زندگی، افکار و احساساتش را به هم می ریزد. وفا نمی داند از کمبود حس عاطفی، عدم دریافت مهربانی، بی رحمی و آزار و یا خلأ وجود پدر است که به این حال و احوال پریشان دچار شده است اما هرچه که هست می داند، دلش گوشه ای می خواهد دنج و آرام به دور از منظومه ی شمسی.
گلخانه ی فراموش شده، داستانی کوتاه اما سرشار از عبارات تاثیرگذار و خواندنی است که مخاطب خود را به فکر فرو می برد و رویی دیگر از زندگی و رفتار آدمی را به تصویر می کشد.