مطالب ارائه شده در کتاب پاپاراتازی نیستم، حول مباحثی چون اخلاق حرفهای، قواعد حرفهای به ویژه در نقد اختلاط و بلکه یکی از پندارهای دو دنیای سیاست و رسانه، اقتصاد رسانه، استقلال حرفهای روزنامه نگار، زنگار زدایی از برخی مفاهیم روزنامه نگاری، استقبال از تفکر معکوس، ضابطهمندی در ساختارها و موضوعاتی دیگر، میپردازد.
در بخشی از این کتاب با عنوان «خبرنگار پاپاراتزی نیست» که به تشریح برخی فعالیتهای غیر اخلاقی و غیرحرفهای در روزنامهنگاری میپردازد، میخوانیم: «پاپاراتزیها، خبرنگارنماهایی هستند که زاغ سیاه چهرههای مشهور را چوب میزنند و معمولا از زوایای زندگی خصوصی آنان عکس و فیلم تهیه میکنند و به قیمتهای گزاف به رسانههای زرد میفروشند. این واژه ایتالیایی، یک واژه جمع است که مفرد آن «پاپاراتزو»، برگرفته از نام خبرنگاری سمج در فیلم «زندگی شیرین» فردریکو فلینی است؛ و شاید آن زمان تصور نمیشد که نام یک جریان خبری سوءاستفادهگر شود.
اینها به عکس خبرنگاران که تابع اخلاق حرفهای هستند و آییننامههای اخلاقی سفت و سختی دارند، ترکیبی از کارآگاه، جاسوس، خبرنگار و باجگیرند. خبرنگاران معتبر «ضبط بدون اجازه» را غیر اخلاقی میدانند، انتشار بدون توافق را نادرست میدانند، تحریف را غیر حرفهای میشمارند و سوءاستفاده از سوژه را بر خلاف اصول اخلاقی و حرفهای تلقی میکنند.
پاپاراتزیها، خبرنگارنماهایی هستند که زاغ سیاه چهرههای مشهور را چوب میزنند و معمولا از زوایای زندگی خصوصی آنان عکس و فیلم تهیه میکنند و به قیمتهای گزاف به رسانههای زرد میفروشند.