ارتباطات دیجیتال و رسانههای اجتماعی زندگی ما را تسخیر کردهاند. بیونگ چول هان در این تأمل بر زندگی دیجیتالی امروز، در جبههی مقابل پرچمداران انقلابهای توییتری و کنشگریهای فیسبوکی می ایستد و چنین استدلال میکند که ارتباطات دیجیتال، عامل حقیقی ازهمگسیختگی جامعه و فضای عمومی است و بهتدریج هر امکانی را برای کنش سیاسیِ حقیقی و گفتمان سیاسی معنادار از میان میبرد.
در این میان، عامهی خلق، یعنی مجموعهی کسانی که فرستنده و گیرندهی محتواهای این صورت از ارتباطاتاند، به گلهای دیجیتالی بدل شدهاند ـــ نه توده، نه جمعیت و نه، به تعبیر ازمُدافتادهی نگری و هارت، «انبوه حلق» بلکه مجموعهای از افراد تکافتاده که قادر نیستند «ما»یی بسازند، قادر نیستند مناسبات قدرتِ مسلط را به پرسش گیرند و به علت دلمشغولیِ وسواسی به زمان حال قادر نیستند آیندهای را صورتبندی کنند. این گلهی دیجیتالی پدیدهای هزارپاره است که تنها با این قصد میتواند بر فرد فرد اشخاص تمرکز کند که ایشان را دستمایهی آبروریزی و بدگویی گرداند.
هان که یکی از پرخوانندهترین فیلسوفان امروز اروپاست، در کتاب «در میان جمع» جامعهای را توصیف میکند که در آن اطلاعات بر اندیشه غالب است، جامعهای که در آن نهادهایی همچون فیسبوک، بازار بورس و سازمانهای اطلاعاتی الگوریتمهای یکسانی به کار میبرند. دموکراسی در خطر است، چراکه ارتباطات دیجیتال تمایز میان «کنترل» و «آزادی» را از بین برده است. «برادر بزرگ» (شویِ تلویزیونی امریکایی) به مدد «کلاندادهها» پرچم پیروزی را برافراشته است.
طرد دیگری
آنچه روزگاری «دیگری» به شمار میآمد، خواه دوست شمرده میشد خواه اروس خواه دوزخ، اینک به واسطهی میل ناشی از خودشیفتگیِ ما برای جذب و ادغامِ هر چیز و هر کس تا سرحد محو شدنِ همهی مرزها، دیگر از «خود» قابل تشخیص نیست. و نتیجه همان هراس؛ زندگیهایی که مطالبهی دانش و تجربه در آن، به دالانهای پژواک و رویاروییهای متوهم حاصل از رسانههای اجتماعی فروکاسته شده است.
در کتاب «طرد دیگری»، هان معتقد است ویژگی اصلی دوران ما واپسزدگی و سرکوب بیرونی نیست، بلکه افسردگی درونی است؛ یعنی فشار مخرب نه از سوی «دیگری»، بلکه از سوی «خویش» است، و تنها از طریق بازگشت به جامعهی مستمعان و عشاق، و با تصدیق میل به «دیگری» است که میتوانیم در برابر فشار خردکنندهی این فرایند همگونسازی مطلق، و زجر و انزوای منتج از آن دوام بیاوریم.