سرم را روی کاشیها میگذارم جوری خنک است که انگار همین الان از یخچال درآوررده اند. خیلی وقتها سرم داغ میشود تنم خنک است ولی سرم آن قدر داغ میشود که فکر میکنم لاله گوشهایم قرمز شده سرم را روی کاشیها میگذارم و چشمانم را میبندم. کمی که میگذرد صدا آن قدر زیاد می شود که حواسم به کل پرت میشود و حتی خودم را یادم میرود…