معلوم نیست از کجا، اما موجودی عجیب پریده است بیرون و روبه روی محراب کوچک، بر روی فرشی پاره و رنگ و رو رفته شروع به رقصیدن می کند. یک کوتوله است ،مرد، سن بالا و پشمالو، اما لباس زنانه پوشیده است پیراهنی زرد تا ساق پاها و نیم تنه ای سبز بر روی آن؛ النگو به دست و پا گردنبند و گوشواره هایی براق. بین انگشتانش بی وقفه و جنون آمیز جغجغه هایی می لرزاند که با صدای دیگر ادوات موسیقی ادغام می شوند کوتوله با ریتم کرکننده ی جغجغه هایش و با تکرار چند حرکت چرخان و پرتوان می رقصد دور خود می چرخد و با این کار نوعی موج دوار به پائین پیراهنش می اندازد، می ایستد، باز می چرخد می رود سمت جمعیت نشان می دهد که می خواهد چیزی از کف دست باز خود بردارد و بعد می رود این چیز را روی محراب می اندازد این حرکات را بدون کوچکترین توقفی تکرار می کند با جغجغه هایی غران و پرسروصدا همهمه ای بدتر از کندوی زنبورهای وحشی.