کتاب
جست‌وجوی پیشرفته
    ناشر
      پدیدآورندگان
        %5
        این کتاب را خوانده‌ام.
        0
        این کتاب را می‌خواهم بخوانم.
        0

        زخمی لبخند

        0 (0)
        قیمت:
        30,000 تومان 28,500 تومان

        مشخصات کتاب زخمی لبخند

        تعداد صفحات
        74 صفحه
        شابک
        9786222851750
        سال انتشار
        1401
        نوبت چاپ
        2
        قطع
        پالتویی
        جلد
        شومیز

        دربارۀ کتاب زخمی لبخند

        «زخمی لبخند»؛ روایت هایی از زندگی مربی جهادگر شهید علی خلیلی
        دفاع از ارزش‌های انسانی در هر نقطه از جهان مورد تحسین ملت هاست و افرادی که در این راه از مال و جان خود می‌گذرند در هر ملتی ارزشمند و مورد احترام هستند و بعنوان اسطوره و قهرمان به مردم شناسانده می‌شوند. از هر فرصتی برای زنده نگه داشتن نامشان استفاده می‌کنند. زنده نگه داشتن قهرمانان است که معنای حقیقی ارزش‌ها را حفظ می‌کند و می‌تواند این ارزش‌ها را در جریان زندگی مردم بخصوص نسل جدید تزریق کند.

        اینکه کسی جان خودش را برای بپا داشتن یک ارزش فدا کند یعنی رویاندن و به ثمر نشاندن و منتشر کردن این ارزش در بطن جامعه. علی خلیلی جوان دهه هفتادی که زندگی ساده و آرامش را در گوشه‌ای از شهر با مسجد، هیأت و طلبگی و تربیت نوجوانان پر می‌کند و در این مسیر با جدیت تمام از انجام کوچکترین کار‌ها ابایی ندارد. علی خلیلی نماد تک تک جوانانی است که هر کدام در دلشان شور و شعور انقلابی را دارند و محبت اهل بیت (ع) و نشاط بندگی‌شان به آن‌ها قدرت بخشیده است تا در مسیر حق درستترین انتخاب را داشته باشند. برخلاف آنچه دشمنان ایران اسلامی می‌خواهند و سعی می‌کنند که جوانان را بی‌نشاط، خسته، خموده و خالی از هر دلبستگی اعتقادی نشان دهند ولی وجود جوانانی چون شهید علی خلیلی و تمام شهدای دهه هفتادی و هشتادی مهر باطلی بر خیال آنهاست.
        علی خلیلی در 25 تیر ماه سال 1390(شب نیمه شعبان)وقتی در خیابان متوجه تعرض چند جوان با حالت غیر طبیعی به دو خانم جوان می‌شود، جلو می‌رود و تذکر می‌دهد. دو خانم جوان موفق به فرار می‌شوند ولی شهید خلیلی با ضربه چاقوی یکی از جوان‌ها زخمی و شاهرگ گردنش بریده می‌شود. کتاب زخمی لبخند روایت‌هایی از زندگی و شرح ماجرای آن شب و دو سال مجروحیت و نهایتاً شهادت علی خلیلی است که از زبان مادر و یکی از دوستان نزدیگ این شهید عزیز روایت شده است.

        گزیده متن:
        خدا دو سال تو را به من بخشید که داشته باشمت. کنارت، همراهت، هم‌نفست باشم. ببویمت. اصلاً مادر، می‌شود حلالم کنی، به‌خاطر آن شب نیمۀ شعبان که از حضرت سیدالشهدا خواستم بمانی و تو را امانت سپردم دستش؟ ماندنی نبودی با آن جراحت و آن خونی که از رگ پاره‌ات می‌جوشید؛ ولی ماندی. حلالم کن که برای دوباره‌داشتنت و دوباره‌دیدنت و دوباره‌شنیدن صدایت دعا کردم و تو تمام این دو سال درد کشیدی. می‌دانم که می‌دانی من هم تمام آن دو سال درد کشیدم، حتی بیشتر از تو.

        نظر خود را بنویسید:
        امتیاز شما به این کتاب
        ثبت نظر