کوازار روایتگر داستانی عاشقانه از دنیای فرشتگان و شیاطین است.سرانجام نبرد میان فرشتگان سقوط کرده و اهریمن، پس از باز شدن کوازار به دست ساتی، به نفع فرشتگان تمام شد و اهریمن به جهنم بازگشت؛ اما دورگه های شیاطین همچنان روی زمین باقی ماندند. ساتی دختر قدرتمند زمینی در پی بوسه ای از عشق به فرشته ای با بال های نقره ای و بزرگ تبدیل شده و او به همراه سام، پسری که دوستش دارد، مامور حفاظت از زمین، مردم و ارواح انسانی هستند؛ این در حالی است که وجود دورگه های اکوان کار را برایشان مشکل کرده است.سام و ساتی تاکنون توانسته اند همه دستگاه های مولد را که اکوان های جدیدی درست می کنند، از کار بیندازند، ساتی خواهر دلبندش سارا را از دست داده و سام بار دیگر فرصتی برای زندگی کردن به دست آورده است. بعد از جان سالم به در بردن سام از مرگ این بار تیری که قرار بود او را از هم بدرد به اخوان برخورد می کند و اخوان هم مانند سارا ناپدید می شود. ناپدید شدن اخوان این ترس را در ذهن ساتی شکل می دهد که شاید او و سارا هر دو در یک موقعیت مشترک باشند و ترس این که خواهرش آزار ببیند به او هجوم می آورد. با وجود عدم امکان درست شدن اکوان های جدید، هم چنان اکوان هایی که از پیش وجود داشته اند حضور دارند و این یعنی ماموریت سام و ساتی ادامه دارد و تلاش برای نجات زمین از نیروهای شیطانی به نتیجه نهایی نرسیده است.