محمدرضا آریان فر در کتاب رقص با توفان، از زندگی دختری عشیره به نام مرمر سخن میگوید. مرمر لحظات زندگیاش را با این آرزو سپید میکند که روزی با سپیدای لباس عروسی به خانه بخت خواهد رفت. اما در غروبی که هوا از بوی فاجعه سنگین شده بود، معصومیت خوابهای دخترانهاش با یورش ددمنشانه دشمن به یغما میرود...